در آرزوی یک تماس...

هر بار که تلویزیون کارتون پسر شجاع را پخش می کرد و می دیدم که در تیتراژ ابتدایی فیلم پسر شجاع به دنبال روباهی که الان اسمش را یادم رفته و افتاده درون نهر آب و کمک می خواهد تمام وجودم انباشته از اضطراب و دلهره می شود که چطور می توانم به پسر شجاع خبر بدهم که این روباه از آن روباه های مارمولکاست و بی خودی خودش را به خاطر او به درد سر نیندازد. هر بار این دلهره را دارم که چه بلایی به سر پسر شجاع خواهد آمد و من که می دانم اوضاع از چه قرار است باید به او خبر بدهم. ای کاش یک تلفن ناقابل داشتیم.
آن وقت زنگ می زدم به همان شماره ای که خانوم مجری هر بار می گوید با اینشماره ها با ما تماس بگیرید و می گویمبی زحمت به این پسر شجاع بگویید من کارش دارم . تازه اگر نتوانست بیاید و کار داشت پیغام می گذارم تا خبر دار شود الکی الکی جانش را به خطر نیندازد. حیف که ما تلفن نداشتیم...

‎پی نوشت: الان مدت هاست فهمیده ام که کارتون یعنیچی و انیمیشن چیست!!! با این که بی خیال تماس مذکور گردیدم اما تلخی ماجرا از اتفاقی که ممکن بود برای پسر شجاع بیفتد هم بد تر بود!!!
می پسندم نمی پسندم
برچسب ها : , , , , , , ,

در آرزوی یک تماس...

هر بار که تلویزیون کارتون پسر شجاع را پخش می کرد و می دیدم که در تیتراژ ابتدایی فیلم پسر شجاع به دنبال روباهی که الان اسمش را یادم رفته و افتاده درون نهر آب و کمک می خواهد تمام وجودم انباشته از اضطراب و دلهره می شود که چطور می توانم به پسر شجاع خبر بدهم که این روباه از آن روباه های مارمولکاست و بی خودی خودش را به خاطر او به درد سر نیندازد. هر بار این دلهره را دارم که چه بلایی به سر پسر شجاع خواهد آمد و من که می دانم اوضاع از چه قرار است باید به او خبر بدهم. ای کاش یک تلفن ناقابل داشتیم.
آن وقت زنگ می زدم به همان شماره ای که خانوم مجری هر بار می گوید با اینشماره ها با ما تماس بگیرید و می گویمبی زحمت به این پسر شجاع بگویید من کارش دارم . تازه اگر نتوانست بیاید و کار داشت پیغام می گذارم تا خبر دار شود الکی الکی جانش را به خطر نیندازد. حیف که ما تلفن نداشتیم...

‎پی نوشت: الان مدت هاست فهمیده ام که کارتون یعنیچی و انیمیشن چیست!!! با این که بی خیال تماس مذکور گردیدم اما تلخی ماجرا از اتفاقی که ممکن بود برای پسر شجاع بیفتد هم بد تر بود!!!
می پسندم نمی پسندم
برچسب ها : , , , , , , ,

یک جنایت پنهانی


سرنگ را از هوا پر می کنم
یک تزریق کوتاه و خیلی زود همه چیز تمام می شود
سرنگ در دستانم می لرزد و فرو می افتد بلندش می کنم و هوای ذخیره شده را در جا با یک فشار تخیله می کنم
من به هوا آمپول مرگ زدم
امروز هوا می میرد
می پسندم نمی پسندم
برچسب ها : , , , , ,

یک جنایت پنهانی


سرنگ را از هوا پر می کنم
یک تزریق کوتاه و خیلی زود همه چیز تمام می شود
سرنگ در دستانم می لرزد و فرو می افتد بلندش می کنم و هوای ذخیره شده را در جا با یک فشار تخیله می کنم
من به هوا آمپول مرگ زدم
امروز هوا می میرد
می پسندم نمی پسندم
برچسب ها : , , , , ,

راز باران...مطلب ارسالی ازدختر پاییز

 

گفتی: چشمها را بايد شست...
زير باران بايد رفت...
چشمایم را شستم
زير باران رفتم
ولی ندیدمت
فقط باران بود و چشمهایم
بعدها
وقتی کویر دلم، تشنه باران شد
فهمیدم که تو همان بارانی... ...


می پسندم نمی پسندم
برچسب ها : , ,